رو ســاحل سرخ دلـت اســم کسي رو حک نکن
به اينکه من دوســت دارم حتي يه ذره شک نکن
بزار بـــهت گـفته باشـم که ماجراي ما و عشق
تقصير چشماي تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق؟
ســرم تـو لاک خــودم و دلم يه جو هوس نداشت
بس که يه عمر آزگار کاري به کار کس نداشت
تا ايـنکه پيدا شــدي و گفتي ازاين چشماي خيس
تو دفــتر ترانه هات يه قطـــــره بارون بنويس
عشـــقمو دست کم نگير درســــته مجنون نميشم
وقـــتي که گريه مي کني حريـــف بارون نميشم
هنـــوز يه قطره اشکتو به صـد تا دريا نمي دم
يه لحظه با تـــو بودنو به عـــمر دنيا نـــمي دم
هـمين روزا به خاطــرت به سيـــم آخر مي زنم
قصه عاشقـــيمونو تو شـــهرمون جار مي زنـــم
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0